انتخابات پارلماني شفاف و دموکراتيک در همبسته گي و پايداری نيروهای سياسي ترقيخواه وابسته است
فضل رامين فضل رامين


سيمای مخدوش انتخابات رياست جمهوری افغانستان که ابعاد گوناگون بحران را در درون دولت و جامعه آشکار نمود. اکنون پس از انتخابات رياست جمهوری و اصلاحات سياسي ناکام در کشور بار ديگر مردم در مقابل انتخابات پارلماني قرار گرفته اند،گرچه با صلاحيت محدوديي که قانون به پارلمان کشور تفويض نموده است،گرهء انبوه مشکلات اساسي کشور را نخواهد گشود،بلکه تناقض در قانون اساسي،قانون انتخابات و تشديد بحران ساختاری،دولت مردان کابل را ناتوان ساخته مي خواهند تنازع و سازش مراکز قدرت را به عنوان شيوهء حکمروايي در رژيم حفظ کرده و ميل ندارند تا اين نهاد انتخابي در يک انتخابات شفاف و دموکراتيک شکل گيرد. همين وضعيت موجب شده که تطبيق قوانين نافذه در ساحات مختلف به هيچ گرفته شود و وجه متمايز برگزاری انتخابات پارلماني فقط در آنست که حُکام کابل يکبار ديگر دموکراسي را گويا تمثيل و نمايش دهند. اما در حقيقت با اين عمل قبضه کردن تمام ارگان حاکميت و رونق بخشي سناريوی از پيش تعين شدهء اهرم ساختار قدرت،در نمايش مشروعيت بخشي و ابقای توهم مقبوليت مردمي قانون اساسي و حاکميت مي باشد که اين همه عوام فريبي و دروغ پردازی بيش نيست،چونکه از قبل معلوم است که هستهء اصلي قدرت در ساختار حاکميت خارج از پارلمان قرار داشته که در تحليل نهايي جناب کرزی و حامي آن سرنوشت امور را در افغانستان رقم مي زنند. از سويي هم وضعيت نگران کننده کنوني با هنجارهای موجود،اعم از بي امنيتي،بي نظمي،فساد اداری،فرمانروايي تفنگ،نبود شفافيت در تصاميم و عملکرد های دولتي ... از جمله چالش هايي اند که آمال و آرزوهای مردم را در جهت داشتن يک پارلمان مدافع حقوق آنها با موانع و دشواری ها روبرو نموده است ! يکي ازين موارد ورود برخي از مهره های خطرناک در انتخابات پارلماني مي باشد که با خواسته ها و مصالح مردم مغايرت داشته و اعمال جنايت کارانهء آنها باعث مي گردد که جنايت کاران قرن،يکبار ديگر به کار گرفته شده و به پارلمان افغانستان راه يابند و بر سرنوشت مردم حاکم شده،زمينهء دست اندازی و مداخله شبکه های استخباراتي را در کشور مساعد سازند.کميسيون تنظيم انتخابات و محاکم که تشخيص چنين چهره های جاني و بدنام از يد صلاحيت آنها است نخواست و يا نتوانست از ورود آنها جلوگيری بعمل آورد .برعکس در تباني با سرکاران حکومتي آنهايي را که خود نياز داشتند،کانديدان مورد تاييد و قبول قرار دادند،که درحقيقت صداقت،بي طرفي اين دو نهاد را با اين اعمال جانبدارانه يکبار ديگر در نزد مردم زير سوال برده است .تاسف بار تر اينکه،نهاد های حقوقي در افغانستان که گاه و بيگاه در مورد ناقضين حقوق بشر و تطبيق "عدالت انتقالي" اينجا و آنجا فرياد و عربده سر مي دهند برای ورود اين چهره ها موضع سازش کارانهء برگزيده،صدای اعتراض خود را بلند ننمودند. نيروهای امريکا و آيساف که هدف اصلي حضور خود را در افغانستان مبارزه با تروريسم جا زده اند،در مورد نارضايتي خويش را برای آمدن اين افراد به پارلمان واکنش از خود نشان نداده اند.اين موضوع نه تنها ناتواني اين نيروها را در مبارزه با تروريست ها نشان مي دهد.بلکه سازش ها و توافقات پشت پرده را آشکار مي سازد،بدين ترتيب دولت تلاش دارد به نحوی از آنها از طريق نهادی ساخته و پرداختهء خود جلب همکاری بيروني ها عدالت و سياست را مخلوط نموده پلان های خود را عملي سازد و از جانبي هم با اين عمل خويش نگذارند اگاهان سياسي،عناصرملي که با مشي و سياست جاری دولت سازگار نيستند و در عرصه سياست خارجي خواهان توازن ملي با منافع خارجي ها در افغانستان هستند از سهمگيری فعال در پارلمان آينده مستفيد شوند.بويژه غرب مي خواهد مطابق استراتيژی خود قانون گذاری جديد را بر سرنوشت اين کشور تحميل و بقبولاند، و مصمم است که پارلمان آينده افغانستان بايد مرجعي باشد که به کليه فرمايشات آنها پاسخ مثبت بدهد،و بويژه حضور پايگاه نظامي امريکا در افغانستان را تصويب و مشروعيت بخشد و در نتيجه افغانستان را بمثابه جولانگاه و تخته خيز به منطقه مبدل سازد . کنون که دولت مردان کابل عريان و بي هيچ مشاطه بر چهره در برابر ارادهء ملي مردم افغانستان،برای فرستادن نماينده گان حکومتي ايستاده اند،آگاهان سياسي،عناصر ملي،نهادها و احزاب بايد برای انتخابات شفاف و دموکراتيک بصورت جمعي طرح روشن و مشخص خود را ارائه و درين راستا از خود پايداری تبارز دهند، و درين لحظه حساس مسووليت تاريخي خود را با يکپارچه کردن حضور خود،پاسخي درخور به دهن کجي و عملکرد دست اندرکاران حکومتي نسبت به حقوق دموکراتيک مردم افغانستان بدهند.بخاطری که انتخابات پارلمان آينده از جايگاه ويژهء برخوردار است نه به جهت اينکه انتخابات و پارلماني که بوجود مي آيد حکومتي است،بلکه به جهت وضعيت سياسي،چالش نيروهای سياسي و برخورد جهانيان با دولت موجود مي باشد.بدين ملحوظ است که دولت تلاش مي نمايد بهر ترتيب که شده شرکت گستردهء مردم را در انتخابات به منزله نمايش آشکار و مشروعيت خويش و خواست اکثريت مردم،سر و صدای گستردهء را سروسامان دهد ،از جانبي اين انتخابات امکان آنرا فراهم خواهد ساخت که جامعه ازجايش تکان خورده و هرآنچه در درون خود نهفته دارد،بصورت خواسته هايي که انباشته شده است،عيان و آشکار سازد،و در منظر ديد همگان قرار گيرد.
به نيروهای سياسي،آگاهان و نخبگان امکان بررسي و اخذ استنتاجات لازم را فراهم اورد،چنانکه انتخابات رياست جمهوری و پيامدهای آن چنين نتيجه گيری ر ابه مدافعين و مخالفين آن عرضه کرد،به يقين از انتخابات پارلماني که کانديدهای حکومتي با عبا و قباء مختلف اينجا و آنجا به ميدان امده چنين امکان را فراهم خواهد کرد .بناً بجا و عادلانه نخواهد بود که از اين امکان بهره گرفته نشود و با برخوردهای خوشباورانه و سطحي قناعت گردد. و يا با رضايت خاطر از تقلب و ساختگي خواندن انتخابات،صحت مشي سياسي خود را نتيجه بگيرند،بلکه اين سازمانها بايد استراتيژی جديد را در جهت مبارزه مشترک آينده به منظور استقرار دموکراسي و حاکميت ملي معيين و مشخص نمايند. به باور من انجام انتخابات و بوجود امدن پارلمان در افغانستان،در عرصه داخلي و خارجي پيام هايي را خواهد داشت که مي توان تفسير صف بندی ها و آرايش سياسي در کشور،شکل گيری احزاب جديد و ائتلاف ها،بروز شگاف های روشن تشکيلاتي در درون ساختار دولت،توافقات و حرکت های در عرصه سياست خارجي را پيش بين بود،يکي از الويت های که برای رئيس جمهور کرزی بعد از ايجاد پارلمان مطرح خواهد بود،نصب و ظهور از چهره های جديد در کابينه است که شايد درين گزينش هم بنابر ملحوظات سياسي تصور معامله گرانه وجود داشته باشد و از سويي هم گويا چنان نيروی کاری تازه و پرتواني باشد که بتواند تصويری از کار آمدی را ارائه کند،بحران و خلای پديد آمده را خنثي و پر نمايد و در نتيجه برداشت منفي ايجاد شده از دولت را در انظار جامعه و جهانيان مرفوع سازد،اما آنچه که بصورت يک خواست و مانع در برابر دولت وجود دارد،توقعات متورم مردم که در جريان کارزار انتخابات رياست جمهوری از جانب جناب کرزی وعده داده شده بود و درين اواخر در جريان کارزار انتخابات پارلماني نيز مطرح گرديده که دير يا زود به يک فشار عاجل و روزافزون تبديل خواهد شد،چون اين توقعات بنابر تعقيب پاليسي های نادرست راه حل معقول خود را نمي يابد؛موج يأس را در ميان جامعه دامن خواهد زد.توجه بايد داشت که ضعف و ناتواني دولت در عرصه های مختلف به خودی خود به معني پيروزی،نيروهای سياسي نيست . پيروزی دموکراسي و استقرار حاکميت ملي نياز به نيروهای قدرت مند حامي آن دارد همه آنهايي که از مردم سالاری و حقوق انسان حرف مي زنند در هرجايي که هستند سرنوشت مشترک و منافع مشترک دارند،فقدان اتحاد و همبسته گي اين نيروها و تصميم مشترک برای کار مشترک باعث شده که بازده کار و ثمر کار برای هيچ کس رضايت بخش نباشد،برعکس برای ديگران دست باز داده شده است .لذا اتحاد نيروهای سياسي درين مقطع خاص در يک جبهه سياسي يک شرط موفقيت در ساحات گوناگون مي تواند باشد البته جبهه سياسي وظيفه خواهد داشت که از يکسو فعاليت مشترک مبارزات انتخاباتي را برای موفقيت کانديدان خويش منسجم سازد و از سويي هم استراتيژی جديد را در راستای مبارزات آينده هماهنگ نمايد.بايد گفت که برای دست يافتن به چنين جبهه سياسي و يا اتحادی شرکت و عدم شرکت درانتخابات مساله اصلي نيست و هم چنين شرکت در انتخابات به مفهوم قبول رژيم نيست و مي تواند از طرف يک جبهه سياسي متحد و متشکل در مقاومت منفي بنابر ضرورت به عنوان وسيله برای افشاگری با دولت کار گرفته شود و به مثابه کارزار سياسي از آن استفاده برند و نبايد هيچ وسيله مسالمت آميز برای خواست های حقوقي و مدني کنار گذاشته شود.درينجا آنچه قابل توجه و مکث است،بيشتر رفتار چندجانبه بعضي از احزاب و اگاهان سياسي اند،آنها بايد تکليف خود شان را در قبال دولت و مشي داخلي و خارجي آن روشن سازند.آيا مي خواهند دولت را به قيمت زيرپاگذاشتن حقوق شهروندی،مدني باز ماست مالي و حمايت کنند که درين صورت مشکل است با آنها جبهه سياسي ايجاد گردد و يا اينکه دفاع از حق حاکميت ملي برای آنان الويت دارد. به مفکوره من اگر نيروهای دموکراتيک و سالم انديش روند مردم سازی نهادهای خويش را بپذيرند و در يک جبهه سياسي قرار گيرند،دير يا زود در اعماق مردم راه خواهند يافت و مديريت آنها را در دست خواهند گرفت؛ اگر نخواهند روند مردمي را شکل دهند،فقط گرداگرد خود،بمثابه عناصر مطيع ولي فاقد تصميم گيری که در لحظه حساس،منافع سازماني،فرکسيوني و قومي خويش را برمنافع عليای کشور ترجيح مي دهند،در خواهند غلتيد.اين را هم بايد ملتفت بود که کار سياسي مشترک نه تنها در حمايت همه نيروهای سياسي،وطنپرستان و مردم زنده است،بکه به شجاعت و صداقت آنها نيز نياز دارد.تا زماني که همه به اين سلاح مجهز نشوند،خودکامگان دولتي،راست گرايان افراطي و تحجر بنيادگرايانه با اين هم بي استعدادی شان در اريکه قدرت سوار خواهند بود، و مردم رنج ها و مشقات فراوان را متحمل خواهند گرديد .
September 18th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات